پیشنهاد من از عاشقانه و فانتزی
ادامه سه تا کتاب خفن آوردم که هر سه تاشون ووایب همدیگه رو میدن
Daughter of the Moon Goddess
خلاصه رمان :
شینگین در خانهاش در ماه زندگی آرامی را با مادرش میگذراند . او نمیداند که امپراتور افلاک ، مادرش – الههی ماه – را به خاطر دزدیدن اکسیر جاودانگی زندانی کرده ، اما وقتی بهطور اتفاقی از جادویش استفاده میکند و وجودش فاش میشود، چارهای ندارد جز اینکه خانهاش را ترک کند.
شینگین ترسیده و تنها وارد امپراتوری افلاک میشود که سرزمین ناشناخته و پر از راز و شگفتیست . او که هویتش را مخفی کرده ، در کنار پسر امپراتور درس میخواند و تمرین میکند، و حتی هنگامی که شعلههای عشق بین آن دو زبانه میکشد ، از هدف اصلی خود که نجات مادرش است غافل نمیشود .
به این ترتیب شینگین برای نجات مادرش قدم در مسیری پرخطر میگذارد و با دشمنان سرسخت و هیولاهای افسانهای میجنگد . هنگامی که دستهای پشت پرده فاش میشوند و جادویی ممنوعه همه را تهدید میکند ، شینگین در دوراهی سختی قرار میگیرد ؛ با امپراتور معامله کند و آنچه را میخواهد به دست آورد ، یا دست به کاری بزند که ممکن است جهان را به خطر بیندازد .
Heart of the Sun Warrior
خلاصه رمان :
پس از سفری خطرناک و دشوار برای آزادی مادرش، شینگین بعد از مدتها بالاخره میتواند از آرامش بوجود آمده لذت ببرد . اما آسایش شکننده او با کشف جادویی عجیب در ماه و تغییراتی نگرانکننده در پادشاهی افلاک به دلیل طمع امپراتور به افزایش قدرت خود ، بار دیگر به خطر میافتدد . در حالی که شینگین مصمم است از خطرات روزافزون دور بماند ، کشف یک حقیقت تکاندهنده او را با تقابلاتی خائنانه و خطرناک مواجه میکند .
در حالی که وحشتی وصف ناپذیر سراسر قلمرو را فرا میگیرد، شینگین باید حقیقت قلب خود را کشف کرده و خود را از ویرانی نجات دهد تا قبل از اینکه این اهریمن تمام چیزهایی که برایش عزیز است و دنیاهایی که عاشقش شده را نابود کند، به هر قیمتی که شده در برابرش بایستد .
The Girl Who Fell Beneath the Sea
خلاصه رمان :
طوفانهای مرگبار سالیانِ سال است که سرزمین مینا را ویران کرده است . سیل تمام روستاها را با خود میبرد ، در حالی که جنگهای خونینِ تمام عیار بر سر منابع معدودِ باقیمانده به راه افتاده است . مردم او معتقدند که خدای دریا ( که زمانی محافظ آنها بوده ) اکنون آنها را با مرگ و ناامیدی نفرین کرده است . در تلاش برای دلجویی از او، هر سال یک دوشیزه زیبا به دریا میاندازند تا به عنوان عروس خدای دریا خدمت کند ، به این امید که روزی “عروس واقعی” انتخاب شود و به این رنج پایان دهد .
بسیاری بر این باورند که شیم چئونگ ، زیباترین دختر دهکده – و معشوق جون برادر بزرگتر مینا – ممکن است عروس واقعی افسانهای باشد. اما در شبی که قرار است چئونگ قربانی شود، جون به دنبال چئونگ به دریا میرود ، با وجود اینکه میداند حکم دخالت کردنش اعدام خواهد بود. مینا برای نجات برادرش ، به جای چئونگ خود را به آب میاندازد .
مینا که به قلمرو روح ، شهری جادویی از خدایان کوچکتر و جانوران افسانهای رفته ، به دنبال خدای دریا میگردد ، اما او را در خوابی مسحورآمیز مییابد . مینا با کمک یک مرد جوان مرموز به نام شین و همچنین گروهی متشکل از شیاطین، خدایان و ارواح تصمیم میگیرد تا خدای دریا را بیدار کند و یک بار برای همیشه به طوفانهای قاتل پایان دهد .